« حق فرزند من... | داغ غم تو... » |
باز هم زمین خوردم…
باز هم خسته شدم…
باز هم ناتوان و ضعیف شدم…
معبود بی نظیر من!
اگر نبود اطمینان به نگاه مهربان تو…
و اگر نه این بود که میدانم اگر عنایت ویژه ای نیست، نه از سر غفلت! بلکه بخاطر اقتضای حکمت توست
تویی که هوا خواه رشد من هستی و عالم تری به این که اگر بی گاه در بگشایی چه بلاها که بر سر انسانیتم نمی آید…!
درست مثل همان پروانه در پیله …
باز از نام و یاد تو و با توسل به آبروداران درگاهت نور و گرما میگیرم
توانم ده برای برخاستنی دیگر
برخاستنی که شایسته نصوحان درگاه توست
یا دلیل المتحیرین
یا امان الخائفین
الهی و ربی من لی غیرک
فاغث یا غیاث المستغیثین…
فرم در حال بارگذاری ...