« نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد... | از فراقت گله دارم مادر... » |
هو المحبوب
یا ایها العزیز، دلم مبتلایتان دارد دوباره این دل تنگم هوایتان
از حال ما اگر که بپرسی ملال نیست جز دوری شما و فراق صدایتان
من غصه ام گرفته برای غریبی ات حالا شما بگو کمی از غصه هایتان
یک روز زیر پای شما خاک می شوم من زاده می شوم که بمیرم برایتان
ناقابل است پیشکشم در برابرت چشمم، سرم، دلم، همه آقا فدایتان!
با این همه که رنج کشیدی بخاطرم کُشتی مرا دوباره به اشک و دعایتان…
فرم در حال بارگذاری ...