« عطر محرّم... | شاه کلید » |
داشتم فرمایشات و بیانات نورانی امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) رو مطالعه میکردم و از لا به لاشون دنبال کلید قفل هایی که به کارای تبلیغی م افتاده بود میگشتم…
چون در طول روز گرسنگی و تشنگی روزه داری یکمی کلافه م کرده بود ، رفتم سراغ یخچال تا قضای خورد و خوراک روز رو به جا بیارم ؛ تازگی و ترکیب بندی رنگ گیلاس و زردآلو ها چشممو گرفت ؛خلاصه شستم و خوشکل ترین رو برداشتم که بذارم دهنم یدفه یاد جریان هندونه خوردن حضرت امام افتادم! ( توی گرمای تابستون ، وقتی خیلی دلشون هوای هندونه کرده بود ، برای رفع نیاز بدن و البته تقویت نشدن هوای نفسشون ، هندونه رو نمک زده بودن …!) با خودم گفتم بی خیال ! حالا یه دونه گیلاس مگه به کجا برمیخوره؟! باز یاد حدیث پیامبر ( صلی الله علیه و آله) افتادم که فرمودند: اگر کسی چیزی را از روی هوی و هوس بخورد ، حکمت بر او حرام میشود!.
حالا دیگه صحنه دعا کردنام برای این که عالم با عمل بشم، نگرانیام از بی حال بودن توی عبادات ، ناراحتی از ضعف اراده و شهامت نداشتن توی بیان بعضی احکام الهی ،اثر نداشتن حرفا و تبلیغ هام روی بعضی افراد، داستانهای پرهیز عرفا از هوسی کار کردن ها و…جلوی چشمم رژه میرفت…
از هوسی خوردنم پشیمون شدم… انگار خدا داشت نقطه ضعف و غفلتم رو بهم نشون میداد!
دفترمو باز کردم …زبونم بند اومد وقتی چشمم به این حدیث افتاد؛
مَن لَم یُصلِح نَفسَهُ لم یُصلِح غَیرَهُ ؛ هرکه خودش را اصلاح نمی کند ، نمیتواند دیگران را اصلاح نماید!
فکر کنم کلید رو پیدا کرده بودم! برگشتم سمت اتاقم تا هم شکر کنم و هم استغفار! ناخودآگاه دهانم معطر شده بود به ذکر خدا…
… و اَستَغفِرُکَ لِکُلِّ لذَّةٍ بِغَیرِ اُنسِکَ
استغفر الله من جمیع ما کره الله…
فرم در حال بارگذاری ...