معبود من… باز در حیرت این دنیای دهشتناک مبهوت مانده بودم باز سرگردانی و شرم و سنگینی بار گران تکالیف و نعمات، زمین گیرم کرده بود و باز پناهی جز آغوش کرامت تو نمی دیدم که «فررت منک الیک»! امیدی جز تو نیست اصلاً کسی جز تو نیست، که بشود رویش حساب…
بیشتر »